ققنوس در بند به قلم محدثه کمالی
پارت هجده
زمان ارسال : ۴۴۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
فلکه را دور زدیم و از خیابانی که پر از درختهای کاج و مجنون بود، گذر کردیم.
بعد از چندی جلوی عمارت آقا ماشین از حرکت ایستاد.
عمو بی هیچ حرفی پیاده شد و من چشم بستم. سرم را به شانه سوگند تکیه دادم و سعی کردم از آفتاب سو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
انیسه
۱۴ ساله 00خوبه